به من بگن مهمترین مشکل جامعه ما چیه، میگم یه چیزه اونم بداخلاقی.
تحمل نداریم.زود از کوره در میریم.اصلا به آثارشم توجه نمیکنیم.که آقا من امروز یه شهردارم.در اثر بداخلاقیم یه شهر گرفتار میشه.من امروز یک استاندارم.من امروز یک وزیرم .من امروز یک رئیس جمهورم.من باید بعضی چیزا رو نگم.خون خور و خاموش نِشین.
یه مردی خیلی صبور بود.گفتن یه روزی ما باید اینو عصبانیش کنیم.بیچاره نصف شب خواب بود.دو سه تا از رندای عوضی اومدن در خونه آقا.گفتن آقا ما یه مسئله ای پیش اومده.باید بپرسیم.گفت خب بفرمایید.گفتن خیلی ببخشید ما اصلا میخوایم بفهمیم این فضولات آدمی چه مزه ای داره؟ آقا فرمود: راستش مسئله چون مهمه و اورژانسیه که میپرسین.اولش یکم شیرینه بعد ترش میشه و آخرش تلخ میشه. یکیشون گفت ببخشید اقا مگه شما میل فرمودید.گفت نه پسرم من از عوارضش فهمیدم.اول مگس میشینه.بعد پشه میوفته آخرشم کرم میوفته فهمیدم که این آثار رو داره.اگه فرمایش دیگه ای هست من در خدمتم! گفتن نه آقا ببخشید.
امیرالمونین غلامشو صدا میکنه. دید خبری نیومد. صدا زد باز غلام؟! باز خبری نیومد.دیدن غلام بیرون نشسته . صدا زدن:غلام؟مگه نمیشنوی؟ گفت:چرا آقا شنیدم. گفتن:چرا پس جواب نمیدی؟ گفت:راستش خسته بودم.شما میخواستی منو بفرستی دنبال کاری و جواب ندادم.میدونم شما عصبانی نمیشین و منم حوصله نداشتم. اقا گفتن:بله عصبانی نشدم
یه خورده سنخیت، یه خورده بردباری، سر سوزن گذشت ، یه جو مردانگی!!!
یه آیه ای تو قرآن هست که من گمان میکنم همه این آیه را حفظند.
"فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره"
بازار تهران رو دیدید.رو طاقیای باز یه حفره هایی هست که در طول روز ازون حفره ها ، ستونی از نور می تابه ، تو اون ستون نور این گرد و غبار معلق بین آسمان و زمین قابل رویت میشه.عرب به هر یدونش میگه مثقال ذره. ببین چه سیستم حسابرسی دقیقی حضرت حق داره. که اگر به اندازه هر یدونه ازین گرد و غبار معلق بین آسمان و زمین خیر یا شر از من صادر بشه قیامت به حسابش میرسن، از کنارش بی تفاوت رد نمیشن، حسابرسی الهی خیلی دقیقه .
من این قسمت شرشو شاید میتونستم درک کنم، اما قسمت خیرش برام نا مفهوم بود،
یه استادی مثال خیلی قشنگی زده، گفته این بازیای دنیا رو دیدید؟ مثلا پنجاه هزار تا قطعه رو با یک روش و محاسبه دقیق علمی جوری کنار هم میچینن که وقتی شما به اولی یه تلنگر میزنی ، اولی میخوره به دومی و دومی به سومی و ... ،یوقت دیدی با یه تلنگر ساده خیلی کوچیک ،پنجاه هزارتا قطعه می ریزه
مثقال ذره خیر یعنی چی؟ یعنی قیامت نامه عمل یه بنده ای رو میدن دستش ،یه نگاه میکنه و در کمال حیرت میبینه نوشته ثواب هدایت فلان قوم. میگه خدایا من خودم میدونم مبلغ بدرد نخوری برات نبودم که بتونم یه قوم و طایفه ای رو هدایت کنم،پس این چیه اینجا نوشته شده. خطاب میشه یادت میاد شب شهادت امام هادی اومدی از در خونت خارج بشی بیای مسجد امام مجتبی ، اقامه عزا کنی، دیدی یه جوان نااهلی تو کوچه داره پرسه میزنه،دستشو گرفتی و گفتی ما امشب برای امام هادی مجلس روضه داریم.با محبت بهش گفتی تو هم بیا بریم.شاید بهت مزه کرد، شاید خوشت اومد، اومد و نمگ گیر روضه امام هادی شد .عاشق اهل بیت شد. بعد رفت رفقاشو آورد و اونا هم فامیلاشونو آوردن. یوقت میبینی از برکت یک لبخند، یه سلام و علیک گرم ، یه تحویل گرفتن ساده، یه قومی اهل بیتی میشن.
ما اگه موفق بشیم زلف یه نفری رو به اهل بیت گره بزنیم برای عاقبت بخیریمون بسه!!